از دیرباز شهرمان بندرلنگه را بندر مروارید می نامیده اند. پس به جاست تا اطلاعات دقیقی از مروارید داشته باشیم.
مُروارید یا دُر، گوهری است معمولا سفید و درخشان که در اندرون برخی از نرمتنان دوکفهای مانند صدف مروارید به وجود میآید.
وقتی جسمی خارجی مانند ذرهای شن بین صدف و پوسته او قرار بگیرد جانور لایههایی مرکب از ماده آلی شاخی کونچیولین و بلورهای کلسیت یا آراگونیت را به دور جسم خارجی ترشح میکند. از این لایههای هممرکز رفته رفته مروارید شکل میگیرد. جنس مروارید با جنس دیواره درون صدف یکسان است. شکل مروارید اغلب نزدیک به کره است هرچند به شکلهای دیگر مانند گلابی و دکمه و حتی شکلهای نامنظم هم دیده میشود. درشتی آن به درشتی دانه خشخاش تا تخم کبوتر است. رنگ مروارید اغلب سفید است ولی ممکن است به رنگهای صورتی و زرد و سبز و آبی و قهوهای و سیاه نیز دیده شود. مروارید در خلیج فارس و اقیانوس هند و استرالیا صید میشود.
در قرن بیستم پرورش مروارید نیز رایج شد. برای تهیه مروارید پرورشی (که گاه مروارید مصنوعی نیز نامیده میشود) با سوراخ کردن پوسته صدف، یک قطعه مروارید بسیار کوچک را در درون صدف قرار میدهند تا جانور لایههایی به دور آن ایجاد کند.
مروارید جزو سنگها نیست، اما در گروه گوهرها قرار دارد. این گوهر زیبا را مظهر پاکی ، زیبایی و ظرافت میدانند و بشر از چندین هزار سال پیش آن را می شناخته است.
یک دانه مروارید یا یک رشته مروارید وقتی ارزش و قیمت دارد که گوهر ، صافی و درخشش طبیعی داشته باشد. با مروارید جواهراتی چون انگشتر، گردنبند ، سنجاق سینه و دستبند ساخته می شود.
اعراب و هندوها از گذشته های دور شیفته مروارید بودهاند و بر طبق روایات اعتقاد داشتند که این گوهر از قطرات شبنم - که شبهنگام از آسمان به دریا فرو می ریزد و در دل صدفها جای می گیرد - به وجود می آید. هندوها بر این باور بودهاند که همراه مروارید بخت بلند هم به آدمی روی می آورد، به همین دلیل به نوعروسان مروارید هدیه می دهند.
در ایران نیز در گذشته و عصر حاضر رسم بر این بوده که در مراسم عقد یا عروسی، مادرشوهر یک رشته مروارید به عروس خود هدیه می کرده است. بسیاری افراد همراه داشتن مروارید را برای خود لازم می دانند و آن را سرچشمه شانس و نیکبختی خویش به حساب میآورند. علت این اعتقاد به محل تولید و پیدایش این گوهر، یعنی آب ، برمیگردد.
عمر مروارید 100 تا 150 سال است. در گذشته فقط در سواحل دریاهای آب گرم مروارید یافت می شد که بدون شک مهمترین آن خلیج فارس بوده است. بحرین نیز یکی از مراکز خرید و فروش مروارید بوده است. هم اکنون به دلیل پرورش انبوه در دیگر مناطق دنیا در این مناطق، تولید، صید و پرورش مروارید رونق کمتری دارد. امروزه بیشتر مرواریدها از سواحل ژاپن ، چین ، هندوستان و مرواریدهای درشت - که به صورت گلابی یا گِـرد با طیف رنگی بسیار وجود دارند - از سواحل استرالیا و هائیتی وارد بازارها می شوند.
اشاره میشود، از اواخر قرن نوزدهم، صنعت پرورش مروارید در ژاپن پایه گذاری شد و از سال 1920 مرواریدهای پرورشی به صورت انبوه وارد بازارهای بینالمللی شد. برای تهیه این نوع مروارید روی صدف جراحی انجام می شود و عضو تشکیل دهنده مروارید را جایگزین می کنند. سپس طی یک تا دو سال مروارید در درون صدف تشکیل می شود.
مروارید را براساس شش معیار ارزیابی میکنند:
لایه صدفی؛ گوهر؛ رنگ؛ شکل؛ اندازه؛ بینقص بودن
لایه صدفی بستگی به زمان وجود مروارید در درون صدف دارد و هر چه این لایه ضخیم تر باشد ، ارزش مروارید بیشتر خواهد بود. این لایه در اصطلاح عامیانه و بعضی از جواهر فروشان به چند پوست بودن مشهور است ؛ برای مثال می گویند سه پوست، یا یک پوست، که منظور ضخامت لایه است. منظور از گوهر مروارید درخشش آن است که باید مات و کدر نباشد.
مرغوب ترین رنگ مروارید، سفید و سفید مایل به صورتی است، چون با رنگ پوست اکثر انسان ها متناسب است بهترین شکل آن نیز کروی است و هر چه مروارید گردتر و درشت تر باشد گرانبهاتر است.