سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من از آنچه نمی دانید نمی ترسم؛ اما بنگرید در آنچه می دانید چگونه عمل می کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :1
کل بازدید :133442
تعداد کل یاداشته ها : 30
103/1/10
4:12 ع

وجه تسمیه روستای دیوان
دیوان در لغت به معانی زیر می باشد:
محل گردآوری دفاتر(مجمع الصحف)

صورت حساب : کلمه دیوان در نزد مسلمین در آغاز جهت ثبت و ضبط مداخل و مخارج مملکت به کار می رفته است.

مناوی می گوید که دیوان به معنای صورتحساب است و سپس بر حسابگر و جای و موضع وی اطلاق گردیده است.

دیوان اطلاق به دفتر می شده است سپس به هر کتابی اطلاق گردیده و گاه مجازاً اختصاص به مجموعه شعر شاعری می یافت . دیوان بر پنج معنی است : کتاب ، محل کتاب ، دفتر ، مطلق کتاب و مجموعه اشعار(از تاج العروس)

دیو به معنی جن می باشد و به جمع الف و نون فارسی(جن ها)

مولف تاج العروس در سبب تسمیه اولیه دیوان می گوید چون کسری سرعت عمل منشیان را در اجرای کارها ملاحظه کرد گفت این کار دیوان(جن) است.

(برگرفته از لغت نامه دهخدا)

سه روایت در این باره موجود می باشد که به اولویت به شرح ذیل می باشد:

1.       با ورود مرزوقیان به کافرغان (دیوان غربی ) سیستم اخذ مالیات از مردم منطقه اجرا گردید و مردم پرداخت مالیات را نوعی دین (وامی که ادای آن در مدت معینی باشد لغت نامه دهخدا) می دانستند آن محل را محل اخذ دین نامید و دیوون نامیده اند و بعد از آن به دیوان تغییر نام یافته است .

«مرزوقیان» از عرب‌های بیابان شبه‌جزیره عربستان و منطقه نجد هستند. ایشان از تبار آل بوسلطان و از شاخه قبیله عجمان از نسل نشوان بن مرزوق بن علی بن هشام از بطون یام، نسب این قبیله به همدان (به سکون میم) می‌رسد.مرزوقیان در سده دهم هجری قمری از بادیه نجد در عربستان به شیبکوه در جنوب ایران مهاجرت کرده‌اند، و پس از مدتی استقرار در منطقه جلفار در سال ۱۱۶۹ هجری قمری وارد منطقه «شیبکوه» می‌شوند، در ابتداء امر در روستای دیوان غربی یا کافرغان نشیمن می‌گزینند و پس از مدتی از کافرغان به مغویه نقل مکان می‌کنند، در این انتقال سرپرست قبیله مرزوقی، بزرگ ایشان شیخ راشد بن مطر مرزوقی بودند.واز آن به بعد روستای «مغویه» را مقر حکم خود قرار می‌دهند.                                                                      (منبع : الوحیدی الخنجی، حسین بن علی بن احمد، «تاریخ لنجه» ، چاپ دوم، دبی: دار الأمة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی به (عربى).

2.       با ورود قبیله مرزوقیان به این منطقه و اختصاصی محلی از آن به دفاتر ثبت و ضبط دخل و خرج ها ، آن منطقه را دیوان یعنی جای حسابگری نامیدند و با گسترش آن منطقه و سکنی گزیدن اهالی مناطق دیگر در آن کافرغان به دو قسمت تقسیم و قسمت شرقی آن را دیوان نامیدند و بعد از گسترش دیوان ، و مهاجرت اقوام مرزوقی به مغویه ، کافرغان نیز دیوان غربی خوانده شد . تا هنگامیکه قبال دیگری از چارک به این منطقه آمده و کافرغان رونق دوباره ای گرفت .

3.       در قسمت غربی دیوان کنونی ، در تپه لوندی افرادی سکونت داشته که زرتشت بودند و مردم منطقه آنان را گبر می نامیدند. ( در اوایل ورود اسلام به ایران مسلمانان ، زرتشتیان را گبر یعنی کافر می خواندند.) تعدادی از آنان مراسم شعر خوانی راه انداخته و کتابهای شعر فراوانی داشتند و با هم مشاعره می کردند. ره گذرانی که از آن منطقه می گذشتند برای استراحت و سپری کردن وقت نزد آنان می رفتند و به مشاعره آنان گوش می دادند بعد از مدتی آن منطقه را دیوان برگرفته از دیوان اشعار می گویند دیوان حافظ مد نظر بوده است می نامند.

راویان علی عبدالله مدیلا  بحرپیما ، عبدالله عبدالرحیم دهقان و صالح شهریار بحری 

موضوع بعدی : الشاشه (گردی) ، ابتکار یک دیوانی


86/1/20::: 10:8 ص
نظر()